اول ماه مه
ویژگیهای جهان معاصر٬ سیاست ما
گفتگو با هیات دائر حزب

یک دنیای بهتر: جهان کنونی را در آستانه اول ماه مه چگونه می بینید؟ تفاوتها و تشابهات کدام است؟ تغییرات یکسال گذشته چه تاثیری بر موقعیت و تلاش کارگر و کمونیسم برای آزادی و رهایی انسان داشته است؟

علی جوادی: آنچه که یکسال گذشته را از سالهای ماقبل خود متمایز میکند٬ تحولات و رویدادهایی است که در این یکسال بوقوع پیوسته است. توده های مردم در گوشه ای از جهان سرمایه داری علیه نظام سیاسی و اقتصادی موجود در مقابل چشمان ناباور و حیرت زده حاکمان دنیای کنونی بپاخواستند. مردم فقیر و زحمتکشی که تاکنون "هیچ بودگان" بودند بپاخواستند و تاریخ خاورمیانه و شمال آفریقا را رقم زدند. برای اولین بار در تاریخ این جوامع سرنوشت قدرت سیاسی را نه کودتا و دعواهای خانوادگی حکام این کشورها بلکه قدرت و اراده توده های مردم رقم زد.

این واقعیات شاید یکی از بزرگترین رویدادهای تاریخ دو قرن اخیر است. ما در متن این تحولات قرار داریم٬ اما تاریخ در نگاه به این رویدادها تصویر همه جانبه تر و عمیق تری را ارائه خواهد کرد. در بخشی از جهان٬ جوامعی یکی پس از دیگری بپاخواستند. مساله سرنگونی قدرت سیاسی حاکم به امر روز توده های مردم تبدیل کردند٬ انتظار و توقعات خود و جامعه و توده های مردم را از خود به سرعت دگرگون کردند. گویی شاهد صاعقه ای در آسمانی بی ابر بودیم! اما نه٬ آنچه بوقوع پیوست و در حال شکل گیری است٬ حاصل عزم و اراده مردمی که از زندگی حقارت بار٬ فقر زده٬ استبداد زده و نابرابر جانشان به لبشان رسیده است. این خیزشهای عظیم توده ای در تاریخ جهان معاصر ثبت خواهد شد.
 
آنچه را که ما شاهد آن هستیم بدون تردید به شرایط بسیار متفاوتی تا آنجا که امر آزادی و رهایی انسان از اسارت نظام سرمایه داری مطرح است٬ شکل داده است. برخی تصویر وارونه ای از تحولات اخیر دارند. این اعتراضات توده ای را با جنبشهای ارتجاعی دوران پایانی سقوط بلوک شرق مقایسه و همطراز میکنند. قیاس کاملا وارونه است. واقعیت حاضر کاملا متفاوت است. برخلاف جنبشهایی که هدفشان رسیدن به بازار آزاد و رقابت و نوع دیگری از نظام سرمایه داری بود٬ تحولات معاصر در جوهر خود اعتراضی علیه کارکرد نظام سرمایه در این جوامع است. سرمایه در این جوامع عملکردی به غیر از ایجاد فقر و فلاکت و شکاف عظیم طبقاتی و ایجاد سیستمی استبدادی بمنظور حفظ چنین کارکردی ندارد. سرمایه داری و ذره ای آزادی در این جوامع قابل جمع نیستند. سرمایه داری و ذره ای رفاه در این جوامع قابل جمع نیستند. این اعتراضات در جوهر خود تلاشی برای حاکم کردن گرایشات ناسیونالیستی و اسلامیستی نیست.
 
 و کارگران و مردم زحمتکش دقیقا علیه این وضعیت اسارت بار به میدان آمده اند. مسلما با تغییر فضای سیاسی هر جک و جانوری هم فعال خواهد شد. اما شیبب زمین بر علیه شان است. این شرایط برای کارگر و کمونیسم کاملا مثبت است. در جامعه ای که تغییر بیان وضع موجود و سیاست روز است٬ گوشهای بسیاری برای شنیدن آلترناتیو کارگری و کمونیستی باز است. آینده از پیش رقم نخورده است. اما شرایط برای شکل دادن آینده ای انسانی و شایسته توده های مردم بیش از هر زمان فراهم شده است. کارگر و کمونیسم باید بمثابه یک نیروی مستقل و با پرچم سوسیالیستی در این تحولات قد علم کنند.   

یک دنیای بهتر: جهان سرمایه داری در یکی از بحرانی ترین دوران حیات خود بسر میبرد. بحرانی مزمن پیکره این نظام را در برگرفته است. چه شد٬ نظامی که تا چند سال پیش ادعای فنا ناپذیر بودن داشت و تبلیغاتش گوش هر انسان آزادیخواهی را می آزرد٬ اکنون به چنین حال زاری افتاده است. زمینه ها و دلایل این بحران را کدامها میدانید؟ چگونه است که بحران کنونی این چنین ابعاد جهانی و طولانی مدتی بخود گرفته است؟

آذر ماجدی: این یک امر شناخته شده است که نظام سرمایه داری همواره دچار بحران های ادواری است. مارکس وجود این بحران های ادواری را در کتاب سرمایه توضیح داده و علت آنرا گرایش نزولی نرخ سود اعلام کرده است. لذا بحران های ادواری نظام سرمایه داری مساله پذیرفته شده و قابل انتظاری است. البته ایدئولوگ های سرمایه می کوشند هر بحران را به یک عامل نسبت دهند، یکبار به افزایش قیمت نفت، بار دیگر به بورس بازی های ماجراجویانه؛ اما اینها فقط تلاشی برای حفظ نظام سرمایه داری است .

پس از سقوط شوروی و نظام سرمایه داری دولتی که به "سوسیالیسم موجود" معروف شده بود، ایدئولوگ ها و حکومت های سرمایه داری "شکست سوسیالیسم" "مرگ کمونیسم" و پیروزی سرمایه داری را اعلام کردند. این یک نبرد سیاسی – ایدئولوژیک با طبقه کارگر و جنبش کمونیستی و برای منکوب کردن کارگر بود. بمدت نزدیک به یک دهه دمار از روزگار کارگر و مردم محروم درآوردند؛ انسان منفرد و ایزوله را در مقابل کلیت نظام سرکوب و استثمار قرار دادند. اما 6-7 سال پس از این تاریخ منحوس جنبش کارگری دگر بار بمیدان آمد و خواستهای خود را طلب کرد. بر همه عیان شد که دنیای "بدون فراخوان سوسیالیسم" و بدون تهدید سوسیالیسم چه دنیای وحشتناک، تنها، سرکوب گر و پر تبعیضی است .

بحران اخیر قابل انتظار بود. اما چرا این بار دیرتر و این چنین عمیق بروز کرد؟ سقوط شوروی و باز شدن دنیای تحت سلطه نظام شوروی یک بازار وسیع کار و کالا در مقابل نظام سرمایه داری جهانی گشود. نیروی کار متخصص و ارزان یکی از خصائص این بازار است. بعلاوه در همین دوره رشد قابل توجه تکنولوژیک به تعویق بحران کمک کرد. اما این شرایط و تعویق بحران موجد یک بحران بسیار عمیق تر گردید.
 
قطعا بورس بازی های ماجراجویانه بازار بورس و بانک ها در تعمیق بحران نقش داشته است. اما باید توجه داشت که این خصلت نظام سرمایه داری است، استثنایی به قاعده نیست. سود پرستی کور تنها محرکه این نظام است. شناعت و کثافت این نظام هم از همینجا ناشی می شود. یک سود طلبی کور ضد انسانی این نظام و صاحبانش را به تحرک در می آورد و در مقابل میلیون ها انسان گرسنه، استثمار و منکوب شده را بوجود می آورد. این تضاد پایه ای این نظام است .

در شرایط بحران، سرمایه داران و حکومت شان می کوشند که تمام بار و هزینه بحران را بر سر طبقه کارگر و مردم محروم و زحمتکش خراب کنند. سطح واقعی دستمزدها بشدت کاهش می یابد؛ بیکاری وسیع می شود؛ حقوق رفاه که به قیمت مبارزات طولانی و دردناک طبقه کارگر و جنبش کمونیستی بدست آمده است، یکی یکی مورد حمله قرار می گیرد. از نظر سرمایه این تنها راه حل برون رفت از بحران است.
 
شاهدیم که چگونه تمام ضررهای بانک ها و شرکت های بزرگ بیمه و غیره را دولت های سرمایه داری تقبل کردند؛ برخی بانک ها عملا دولتی یا نیمه دولتی شدند؛ سپس این حکومت ها که خود را بعنوان مدافع جامعه جا می زنند، به مردم گفتند که "همه باید فداکاری کنند!" باید کسری بودجه را مردم بپردازند. هم اکنون بغیر از سه کشور یونان، ایرلند و پرتقال که عملا ورشکسته اعلام شده اند و یک سیاست ریاضت کشی خشن بر آنها تحمیل شده یا دارد تحمیل می شود، کشورهای دیگر اروپایی، آمریکا و غیره بخش بزرگی از بودجه رفاه و خدمات اجتماعی را حذف کرده اند. بیکاری گسترده در تمام این کشورها به چشم می خورد. میلیون ها نفر در این کشورهای به دامن فقر مطلق سوق داده شده اند. و هنوز چشم انداز خروج از بحران بسیار دور دست است .

در کشورهای تحت استبداد و استثمار وحشیانه، بطور نمونه در خاورمیانه و آفریقای شمالی شاهد شکل گیری جنبش های توده ای اعتراضی علیه نظام های حاکم هستیم. فقر و فلاکت آنچنان عمیق و وسیع است که در این منطقه عملا دارند از بحران نان صحبت می کنند. کارگران و مردم محروم به خیابان ها آمده اند و علیه فقر و استبداد و فساد حکومتی فریاد خود را بلند کرده اند. بسیاری از دولت ها که با بروز بحران اقتصادی سوبسیدها را حذف کرده بودند، سیاست حذف "حذف سوبسیدها" را بلافاصله در دستور گذاشتند .

اما اگر راه حل سرمایه برای برون رفت از بحران تشدید استثمار و افزایش نرخ استثمار و تحمیل فقر و فلاکت فزاینده بر میلیون ها انسان است؛ راه حل انسانی تری نیز موجود است: راه حل کارگری برون رفت از بحران، سرنگونی سرمایه و نظام سرمایه داری، لغو مالکیت خصوصی بر وسایل تولید و مبادله و لغو کار مزدی یعنی سوسیالیسم است. لذا در شرایط بحران بهترین شرایط برای سازماندهی انقلابات کارگری فراهم می شود. مساله اینجاست که آیا طبقه کارگر برای این امر آماده است یا خیر؟ وجود و شکل گیری احزاب کمونیستی کارگری که طبقه کارگر را برای انقلاب کارگری، به زیر کشیدن سرمایه داری و بدست گرفتن قدرت سازمان می دهد، یک شرط لازم است. باید برای این شرایط کوشید .

یک دنیای بهتر: تاکیدات عمومی و استراتژیک حزب در اول ماه مه کدامند؟ محورهای تبلیغی حزب در اول مه ۲۰١١ کدام است؟ این تاکیدات و سیاستها چگونه جایگاه ویژه حزب را تعریف میکنند؟

سیاوش دانشور : تاکيد اساسى ما اوضاع بحرانى و بهم ريخته اى است که در متن آن اول ماه مه برگزار ميشود و پاسخى که مجموعا جنبش ضد کاپيتاليستى طبقه کارگر و کمونيسم کارگرى بايد به اين اوضاع بدهد. بحران اقتصادى دنياى سرمايه دارى تنها در يکسال گذشته براى ميلياردها نفر مشقت و فقر و محنت يک ارتش وسيع بيکارى ببار آورده است. امواج اين بحران کشورهاى خاورميانه و شمال آفريقا را در نورديده و مجددا به آمريکا و اروپا بازگشته است. کشورهاى ديگرى هم در صف هستند که اوضاع وخيم کنونى شان آنها را بسرعت در کام بحران شديد ميبرد. پرتقال يک مورد است که همه منتظر سقوط اقتصادى آنند. در ايران وضع بحدى فاجعه بار است که حتى رسانه هاى حکومتى از فروپاشى اقتصادى و ورشکستگى وسيع بانکى حرف ميزنند و اخيرا بدنبال انتشار گزارش بانک جهانى با درجه اى تخفيف "رکود تورمى" را براى اقتصاد ايران در سال جارى پيش بينى ميکنند. البته بانک جهانى و سران اين نهادها از اين پيش بينى ها حتى خفيف تر براى کشورهاى مختلف داشتند اما با بحران اقتصادى عميق روبرو شدند. همين نهادها يکماه قبل از رويدادهاى منطقه به اين اوضاع فکر هم نکرده بودند. پيش بينى هايشان در مورد ايران هم همين سرنوشت را دارد. به هر حال بحران تشديد ميشود و بموازات آن روياروئى بورژوازى و دولتهايشان با طبقه کارگر تشديد ميشود. در کنار اينها دهها مسئله جديد و قديم عوامل تشديد بحران هستند.

پاسخ بورژوازى همه جا روشن است: گذاشتن بار بحران روى دوش کارگران و اعمال سياست رياضت اقتصادى با وعده راه افتادن "توليد و اقتصاد ملى"! حتى خامنه اى هم امسال را "سال جهاد اقتصادى" ناميده است. بورژوازى مستقل از سر و وضع ظاهرى و عمامه و کروات و مذهبش با يک زبان مشترک طبقاتى با کارگران سخن ميگويد. ترديدى نيست طبقه کارگر در مقابل يورش بورژوازى مقاومت ميکند اما موفقيت همين مقاومت نيز در گرو سنگربندى بزرگترى است. کارگران در اين وضعيت سياسى بايد بعنوان آلترناتيو سياسى بميدان بيايند. بايد از راه حل کارگرى بحران سخن بگويند. بايد مقاومت شان را عليه تهاجم بورژوازى به معيشت و دستمزد و زندگى شان را با اعلام بى اعتبارى دولت و نظام کنونى جواب دهند. جوامع بحران زده سرمايه دارى امروز بايد حول راه حل کارگرى بحران قطبى شود. يعنى طبقه کارگر وارد جنگ قدرت سياسى شود. ما اينرا با علم به محدوديت هاى کنونى جنبش راديکال کارگرى از قبيل احزاب سياسى کمونيستى کارگرى که اينگونه فکر و عمل کنند٬ محدوديتها و سازش اتحاديه ها در تحميل مشقت بورژوازى به کارگران و بسيارى فاکتورهاى ديگر ميگوئيم. نکته اساسى اينست که امروز سرمايه دارى در بدترين و بى اعتبار ترين دوره خود بسر ميبرد و امکان عينى تحرک راديکال و جذب نيرو وسيع است. مردم و توده کارگران معمولا پاسخ واقعى و عملى ميخواهند و گوش شنوا براى شنيدن حرف معقول و جديد زياد است. محافل و جريانات راديکال و کمونيست طبقه کارگر٬ با فرض و علم به شرايط متفاوت کشورها٬ بايد تلاش کنند اين جرقه را در اول مه بزنند. طبقه کارگر بايد ورودش را به صحنه سياسى در قلمرو جامعه اعلام کند و اول مه بهترين مناسبت براى اينکار است. اقدامى که توجه بسيار وسيع کارگران و جامعه را بخود جلب خواهد کرد. بسيار منطقى و قابل فهم و حق بجانب است که کارگران بگويند اگر بورژوازى نميتواند آزادى و رفاه بدهد کارگران حاضرند آن را براى همگان تضمين کنند. سرمايه دارى و حکومتهايش کنار بروند.

در اول مه امسال حرف عمومى تر کارگران مقابله با سياستهاى دولتها براى صرفه جوئى در هزينه ها و زدن مخارج "اضافى" و کاهش دستمزدها و بيکارى خواهد بود. يک ويژگى جديد اول مه امسال رويدادهاى خاورميانه و شمال آفريقا است. خيزشهاى توده اى و انقلابى محرومان براى نان و آزادى و عليه ديکتاتورى و فقر٬ تاثيرات خود را در اول مه امسال بازتاب ميدهد. تاکيد ما اينست که بيش از هر زمان ضرورى است در اول ماه مه امسال بر همسرنوشتى و مبارزه جهانى کارگران تاکيد کرد و قاطعانه و بگرمى از مبارزات ضد کاپيتاليستى و برحق کارگران و محرومان عليه حکومتهاى پوسيده سرمايه دارى حمايت و پشتيبانى کرد. کارگران همه جا عليه سياست رياضت اقتصادى مبارزه ميکنند. اين سه کلمه هر وقت اجرا ميشود در دنياى واقعى صدها ميليون انسان را به خاک سياه مينشاند و با عواقب مختلف اجتماعى و انسانى که بجا ميگذارد کل جامعه بشرى را عقب ميبرد.

مسئله حمله نظامى ناتو به ليبى نيز خود را به مباحث اول مه ميرساند. طبق معمول دو گرايش شناخته شده يعنى طرفداران ميليتاريسم و طرفداران ارتجاع کوچکتر يعنى طيف ناسيوناليسم ضد امپرياليستى تلاش دارند کارگران را پشت اين ديدگاهها ببرند که هر کدام منافعشان را در يک اردوى ارتجاع و تروريسم دنبال ميکنند. در مقابل٬ ديدگاه کمونيستى و ضد کاپيتاليستى طبقه کارگر٬ که پيشروى و پيروزى طبقه کارگر در اين جدالها را شکست استراتژى ميليتاريستى و سرنگونى حکومتهاى مرتجع محلى ميداند٬ بايد بوسعت طرح شود. همينطور اوضاع جهانى و بحران کنونى فرجه هائى را براى اردوى آزاديخواهى کارگرى باز ميکند. يکمورد مشخص جنبش اسلام سياسى است که در متن اين تحولات مورد هجوم قرار گرفته است. اين جنبه مکان مهمى به جنبش آزاديخواهى و مدرنيستى کارگرى و کمونيستى در ايران و منطقه ميدهد.

محورهای تبلیغی حزب مانند هميشه نقد و تعرض به سرمايه دارى بعنوان مسبب مصائب بشر امروز٬ تاکيد بر اتحاد انترناسيوناليستى طبقه کارگر و حمايت پر شور از مبارزه ضد کاپيتاليستى کارگران و محرومان عليه ديکتاتوريهاى سرمايه٬ تاکيد بر ضرورت سازمانيابى کارگران در شوراها و متکى شدن به سنت مبارزاتى عمل مستقيم کارگرى٬ تاکيد بر عملى و ممکن بودن يک دنياى بهتر و يک جامعه آزاد و مرفه سوسياليستى٬ و ضرورت مبرم برپائى احزاب کمونيستى کارگرى و دخالت در سياست بعنوان يک جنبش سياسى و يک راه حل اجتماعى متمايز کارگرى است. این تاکیدات و سیاستها حزب و نگرش کمونيستى کارگرى را از سوسيال دمکراسى و يونيونيسم و ناسيوناليسم چپ و طيف ناسيوناليسم ضد امپرياليستى متمايز ميکند.

یک دنیای بهتر: شرایط و ویژگیهای جنبش طبقه کارگر در ایران کدام است؟ چه تلاشهایی برای اول ماه مه در حال حاضر در جامعه در جریان است؟ کدام خواستها و مطالبات اعتراضی مشغله عمده کارگران است؟

نسرین رمضانعلی: اين جنبشى راديکال٬ با تجربه٬ متکى بر تاريخ جنبش شوراهاى کارگرى٬ داراى يک لايه وسيع از کارگران پيشرو و راديکال است که در قلب يک نظام مختنق براى بهبود و تغيير تلاش ميکند و تاکنون فعالين بسيارى در همين اعتراضات اخراج و دستگير و يا زندانى شدند. شاید از شرایط و موقعیت طبقه کارگر وقتی صحبت کنیم باید به موقعیت بشدت وخیم معیشتی طبقه کارگر اشاره کرد و در عین حال مبارزات طبقه کارگر بطور عمومی که در جریان است . ما شاهد اعتراضات هر روزه طبقه کارگر در بخشهای مختلف هستیم و در عین حال شاهد تعرض بیشرمانه حکومت ضد کارگری به سطح معیشتی طبقه کارگر. فشار اقتصادی و پایین بودن قدرت خرید طبقه کارگر و اعتراضات کارگران با وعده های پوچ  و تهدید به اخراج و ایجاد فضای امنیتی توسط رژیم سرمایه داران جواب ميگيرد و تلاش می کنند این مبارزات را به عقب برانند.
 
یک رکن از مبارزات طبقه کارگر٬ در کنار مبارزه هر روزه خود برای بهبود شرایط معیشتی و رفاهی٬ تلاش برای ایجاد تشکلهای واقعی خود بوده است. اما اینجا بحث بر سر جنبش طبقه کارگر است. ما بطور روتین شاهد مصافهائی بودیم که جنبش کارگری طی کرده است. گاها با موفقتیهای چشمگیر روبروه بوده است و گاها مبارزه ای تدافعی بوده است. اما در یک نگاه به این مبارزات میشود گفت رهبران این اعتراضات و اعتصابات با تشخیص شرایط و موقعیت توانستند کارگران را بميدان بکشند و تمامی تحریکها و فضای ارعاب و تهدید به دستگیری و زندان حکومت نتوانسته مانع این اعتراضات شود و بدون تردید هیچ گاه قادر نخواهد بود این اعتراضات را خفه کند. اگر چه در این مبارزات شاهد افت و خیزهائی بودیم اما تحرک گسترده طبقه کارگر بخاطر بهبود شرایط و به عقب راندن سیاستهای ضد کارگری دولت و کارفرما همیشه در جریان بوده است.

هر سال و ماهها قبل از روز کارگر٬ شاهد تقابلها هستیم. از یک طرف رژیم با اعلام یک هفته بعنوان روز معلم و کارگر و پرستار آگاهانه فضا را برای پراکندگی صفوف طبقه کارگر ایجاد کند. تلاش میکند اوباش شوراهای اسلامی و خانه کارگر و نهادهاى پليسى را که هیچ وقت اعتباری ميان کارگران نداشتند را در مقابل تحرک کارگران بگذارد. کارگرانى که خود را برای روز جهانى کارگر آماده ميکنند تا کیفر خواست خود را علیه حکومت سرمایه داری ارتجاعی اسلامی اعلام کنند. هر سال کارگران در مراکز مختلف تجمعاتی داشتند و مراسم مستقل خود را برگزار کردند. همينطور در  تجمعاتی که خانه کارگر سازمان داده٬ کارگران تلاش کردند با شعارها و قطعنامه ها و بیانيه هاى مستقل خود نگذارند دشمنان کارگران تريبونها را داشته باشند و بعضا به بهم خوردن و تعطيلى مراسمهاى دولتى منجر شده است.

امسال نیز با حدت و شدت بیشتری شاهد جنب جوش کارگران در مراکز مختلف کارگری هستیم که به استقبال روز جهانى کارگر میروند. اتفاقا امسال با توجه به اخراجهای زیاد و بسته شدن خیلی از مراکز کارگری و نیمه تعطیل شدن کارخانه و کارگاهها٬ نبودن هر نوع بیمه بیکاری و بیمه درمانی برای این خیل از کارگران بیکار٬ و فشار اقتصادى بیش از پیش به خانوادههای کارگری٬ کارگران تلاش ميکنند در ابعاد گسترده در روز کارگر اعتراض کنند. باید این را اضافه کرد که اصلاحگران حکومتی  تلاش دارند با نفوذ کردن ميان کارگران و با اعلام اینکه "ما علیه خشنونت هستیم و کارگران باید آرام باشند" این خشم فروخورده را در این روز مهار کنند. بيانيه هاى ناسيوناليستى و ضد کارگرى در باب روز کارگر ميدهند. مسخره است٬ کسانى که عمرى کارگران را به فقر و نابودى تشکلهايشان محکوم کردند در اين وانفسا "طرفدار کارگر" شده اند. کارگران بايد محکم دست رد به سينه شان بزنند. این بخش از سران حکومت اسلامی بعنوان سوپاپهای اطمينان حکومت عمل ميکنند و تلاش کردند در مراکز مهم کارگری از جمله بخشهای نفت و گاز و نیروگاههای برق حضور پیدا کنند که با برخوردهای کاملا بی تفاوت از جانب کارگران به اینها روبرو شدند.
 
خواستهاى اساسى اى مانند آزادی زندانیان سیاسی و فعالین کارگری٬ برسميت شناسى تشکلهاى مستقل کارگرى٬ بیمه بیکاری مکفى و بيمه درمانى٬ افزايش دستمزدها٬ لغو کار قراردادى٬ استخدام توسط شرکتهاى اصلى و لغو شرکتهاى انگل پيمانکارى٬ مقابله با تبعیض نژادى و جنسی ميان کارگران٬ مقابله با اخراج و بيکار سازى٬ مخالفت جدى با گرانى و فقر و لغو طرح حذف سوبسيدها٬ از خواستهاى اساسى و عمومى کارگران است. در يک کلام کارگران در مقابل سياست فقر و اختناق اسلامى بر آزادى و برابری و رفاه براى همگان تاکيد دارند.

یک دنیای بهتر: در آستانه اول ماه مه رژیم اسلامی قیمت مواد سوختی را چند برابر کرده است. بخشهایی از مردم سیاست عدم پرداخت قبوض گاز و آب و برق را در دستور قرار داده اند؟ چگونه میتوان این سیاست را به سکویی برای تعرض طبقه کارگر و جامعه علیه رژیم اسلامی تبدیل کرد؟ چگونه کارگر و کمونیسم میتوانند در جلوی صف اعتراضی جامعه قرار گیرند؟ چه باید کرد؟

جلیل بهروزی:  جمهوری اسلامی در طول حیات ننگین اش تمام تلاش خود را كرد تا بار بحران مزمن سرمایه داری در ایران را بر دوش كارگران و مردم خالی كند. یك علت پایه ای درنده خوی این رژیم ایجاد ثبات برای سرمایه جهت تامین سودهای كلان بر متن فقر و فلاكت میلیونی است. قطب بندی جامعه و انزجار میلیونی از این رژیم نیز دقیقا از این جا سرچشمه میگیرد .

بالا بردن قیمت مواد سوختی جدیدترین اقدام این رژیم جهت خالی كردن هر چه بیشتر سفره مردمی است كه تا همین حالا به سختی گذران زندگی میكردند. این اقدام تهاجمی جدید به سطح معیشت و زندگی مردم و بالاخص كارگران و مردم زحمكتش است. این را همه میدانند. جمهوری اسلامی فكر كرده كه با قطع سوبسیدها در سال گذشته  یك گام به جلو است و حال با بالا بردن قیمت مواد سوختی میتواند چپاول جدیدی را سازمان دهد. اینها فكر كردند با فروكشی جنبش تعرضی و خیابانی توده های مردم سرنگونی طلب در سال ۲٠٠٩ كه میرفتند تا رژیم را به زیر بكشند، موقیعت مناسبی پیدا كردند كه دست به یك ضد حمله "اقتصادی" زنند و مردم را هر چه بیشتر فلج كنند. اینها فكر كردند بر متن بحران جهانی و محاصره اقتصادی به اندازه كافی توجیه دارند كه چنین تعرضاتی را به پیش برند. فكر كردند تعرض به سطح زندگی كارگران و مردم در ایران چندان مورد نفرت و انزجار مردم دنیا واقع نمیشود چرا كه خود این مردم با تعرض دولتهای حاكم در كشورهای خود به سیستم های تامین اجتماعی و استانداردهای زندگی مواجهه هستند.
 
اما كارگران و مردم این تعرض را بیجواب نخواهند گذاشت و همانطور كه میبینیم از هم اكنون تحركاتی از پایین آغاز شده كه این اقدام رژیم را خنثی و برعلیه اش بدل كنند. عدم پرداخت قبوض آب و برق و گاز یك حركت نو و اقدام عملی است كه مردم بدان رسیده اند. این اعتراضی است كه میتواند به راحتی رژیم را به عقب بكشاند و عرصه جدیدی را در مبارزه علیه فقر و فلاكت بگشاید. همانطور كه هر تعرض جمهوری اسلامی اهداف كاملا سیاسی دارد مبارزه كارگران ومردم هم خیلی سریع شكل و اهداف سیاسی به خود میگیرد. از این رو مبارزه بر علیه افزایش قیمت مواد سوختی از این پتانسیل برخودارد است كه به یك جدال و رویاروئی گسترده علیه كل حاكمیت رژیم اسلامی بدل گردد.

حزب ما از خیلی پیش بر مبارزه علیه فقر و فلاكت به عنوان یك عرصه اصلی نبرد جامعه برای رهایی از رژیم اسلامی و یك عرصه مهم برای پیشروی جهت انقلاب اجتماعی در ایران تاكید كرده است. از این رو خیلی جدی به استقبال مبارزه مردم جهت عقب راندن رژیم از طریق عدم پرداخت قبوض آب و برق و گاز میرود. و از همه كارگران پیشرو و كمونیست میخواهد در این جبهه به میدان آیند و در پیشاپیش ابتكارات و تحركات مردم در این عرصه قرار گیرند. البته این احتمال را باید داد كه جمهوری اسلامی نه تنها به سركوب مردمی كه قبوض مواد سوختی را نمیپردازند دست خواهد زد، بلكه حتی آب و برق و گاز را هم بر آنان قطع كند. از این رو در مردم باید این آمادگی را ایجاد كرد كه چگونه با این تعرض نیز مقابله كنند.
 
عدم پرداخت قبوض آب و برق و گاز را باید به یك جنبش وسیع اعتراضی بدل كرد. جهت گسترش و تداوم این مبارزه یكبار دیگر جایگاه مجامع عمومی در كارخانه ها و ایجاد شوراهای محلات برجسته میشود. كارگران بخاطر محیط كار خود از این امتیاز بزرگ برخودارند كه میتوانند به یك اقدام همزمان و گسترده در این زمینه دست زنند و به یك نمونه برای كل جامعه و پشت گرمی آن بدل گردند. كارگرانی كه در مراكز تولید و توزیع آب و برق و گاز كار میكنند میتوانند مانع قطع سوخت رسانی به مردم گردند. شوراهای محلی میتوانند در مقابل تعرضات رژیم برای دستگیری كسانی كه قبوض را نپرداخته اند مقاومت توده ای سازمان دهند و یا مانع قطع آب و برق و گاز توسط عوامل رژیم در محلات گردند .

این تعرض جدید جمهوری اسلامی را تنها با یك جنبش همگانی عدم پرداخت قبوض آب و برق و گاز میتوان به عقب راند. پیشروی و پیروزی این جنبش میتواند و باید با دخالت وسیع كارگران تامین گردد از این رو ما همه كارگران را فرامیخوانیم كه در پیشاپیش این مبارزه قرار گیرند. *